گلی که قامت پروانه پوشت بر زمین مانده
مزارت در کدامین هور یا میدان مین مانده؟
کدامین سنگر اکنون محمل خواب قشنگ توست
تنت در کربلای چند غربت بر زمین مانده؟
تویی که آهوان در چشمهایت گریه میکردند
هنوز آوازهایت در سکوتم دلنشین مانده
قنوتت در کدامین قبله میسوزد ـ هنوز آیا
نشان بوسههای آسمانی بر جبین مانده؟
تمام مرز با فانوس گریه در پیات گشتم
نمیدانم کجایی ای تنت تنهاترین مانده؟!
عبای سبز تو ـ تنهایی بابا پس از پاییز
«بهاره» خواهرت چشم انتظارت هفت سین مانده
و مادر از مزار بیبی گل از بقیع آمد
دلش بر تربت داغ مدینه بی یقین مانده
و میگفت: آه «چون بیبی غریبی در غریبستان
ولی روح تو با ام ابیها(س) همنشین مانده...
شب جمعه برایت شمع روشن میکند مادر
مزارت در کدامین هور یا میدان مین مانده؟!
سید مرتضی آوینی(ره)
تعجب نکن! مگر فکر میکنی شعر چیست؟ آیا تعداد کلمات آهنگین را که با نظمی خاص در پی هم بیایند فقط شعر میگویند؟
مگر زیباتر، جذابتر و گویاتر از کلام سید شهیدان اهل قلم در زمانه ما شعری سروده شد؟
و مگر کدام شاعر دفاع مقدس را میشناسید که شاه بیت غزل زندگیاش را با ردیف بیتکرار «والمر» به مثنوی بیپایان کاروان شهدا متصل کرده باشد، آن هم در سرزمینی که... آب را جیرهبندی کردهایم... ای به فدای لب تشنهات پسر فاطمه(س)!
کتابی از او به دستم رسید «امام(ره) و حیات باطنی انسان» که در اوراق پایانی کتاب، کلماتی از او را که در سوگ امام(ره) گفته بود، شعرگونه نوشته بودند.
کلمات کلیدی: